گـُوبـــاره
 

Friday, January 20, 2006


ملت ابراهيم و ملت ايران 


اسکار وايلد مردم را به دو دسته بخش بندی کرده است؛ يکی آنها که مردم را به دسته ها و رسته های گوناگون بخش بندی می کنند و ديگر آن ها که چنان نمی کنند. نکته ای كه در اين يادداشت می خواهم بنويسم، مرا در رده نخست می گذارد و آن اين است که در يک دسته بندی اختياری می توان گفت که هر کشور ِ پيرامونی دارای دو فرهنگ است؛ يکی فرهنگ بومی و ديگر فرهنگ مدرن. اين چگونگی در بسياری از کشورهای پيرامونی، سبب دوگانگی ملی شده است و ملت تازه ای را در برابر ملت بومی قرار داده است. اين نکته تازه ای نيست اما اهميت آن هنگامی آشکار می شود که با يادداشت آن و از چشم انداز اين بينش، به رويدادهای سياسی اين سرزمين ها بنگريم.

ايران نمونه خوبی برای چنين نگرشی است. سرزمينی با دوملت، يکی ملت ابراهيم و ديگری ملت ايران. اين دوگانگی ريشه در رويارويی ما با فرهنگ غربی در سده گذشته دارد. پيش از اين رويداد، همه مردم کم و بيش پيرو چشم اندازی همگون بودند، اما با ورود چشم انداز تازه ای که اکنون "بينش مدرن" خوانده می شود، شيوه ديگری برای زيستن پديد آمد که پيامد آن رويارو يی دو فرهنگ و شيوه زيستن است. اين رويداد، ستيز شهری و روستايی، کهنه و نو، سنت و بدعت و خودی و غير خودی را پديد آورد با پيامدهايی که در چند سال گذشته
در کشورهايی مانند؛ هندوستان، پاکستان، ايران، الجزيزه، نيجريه و بسياری از جاهای ديگر، شاهد آن بوده ايم. هم امروز نيز، می توان ريشه بسياری از نابسامانی های سياسی کشورهايی مانند ايران و مصر و ترکيه می توان از اين ديدگاه بررسيد.

دومليتی، بدينگونه که گفتيم، پديده تازه ای در تاريخ بشر
است. فرهنگ های پيش مدرن، همگی چشم اندازی همگون داشتند و اگر لشکری برکشوری چيره می شد، اين دوگانگی هرگز در آن کشور پديد نمی آمد. در آن روزگاران، ريشه های فرهنگ های همسايه، آبشخوری کم و بيش همگون و همپايه داشت و همين همذاتی، سبب داد و ستدی فرهنگی می شد. از سويی نيز، دزدان و يغماگران ِ بيگانه، با همان ابزارها و شيوه هايی می آمدند که مردم همان سرزمين، در يورش به سرزمين های ديگر بکار می بردند. عرب ها، مغول ها و ترکان، در لشکرکشی های خود به ايران با اسب و استر می آمدند و هم راه ها و رسم های خود را به آنان می آموختند و هم از ايرانيان راه ها و رسم های تازه ياد می گرفتند. اما فرهنگ غربی با ابزارهای ديگری آمد و سخنان ديگری از چشم اندازی ديگر می گفت. . ابزارهايی که ما چيزی از آن نديده و نشنيده و نمی دانستيم و سخنانی ديگر داشت که ما هنوز هم در معنای آن ها درمانده ايم.

اين رويدادِ تاريخی، دوگانگی بزرگی در ساختار سياسی بسياری از کشورهای جهان پديد آورده است که می توان آن
ها را کشورهای "دو مليتی"خواند. کشورهايی که يکی از آن دو ملت همواره با زور ِ سرنيزه ديگری را خاموش می دارد. آنسان که گفتم، نمونه اين کشورها؛ ترکيه، مصر، ايران، الجزاير، اندونزی، پاکستان است. گفتيم که اين چگونگی در ايران درپی ِ رويارو کردن فرهنگ های بومی و غربی، ملت ابراهيم را روياروی ملت ايران نهاد. ملت ابراهيم، ملتی مسلمان، يکتاپرست و شريعتمدار است که مليت خود در چارچوب باورهای خود تعريف می کند و مرز جغرافيايی ندارد. پيروان اين آئين خود را بدان می شناسند و می شناسانند. يهودی، نخست يهودی است و سپس زاده سرزمين خود. مسلمان نيز همين گونه. فرهنگ اين ملت، فرهنگ کاربرد ابزاری دنيا برای سامان دادن آخرت است. از اين ديدگاه، جهان مزرعه ای است که انسان در آن برای آخرت کشت و کار می کند.

آشنايی نسبی برخی از شهرنشينان و درس خواندگان با مدرنيزم و انديشه های مدرن در سده گذشته سبب شده است تا اين دسته از مردم دست از شيوه های سنتی زيستن و انديشيدن بردارند و خواست
ها، آرمان های تازه ای داشته باشند. برخی از اين خواست ها؛ آزادي های فردی، قانونمندی جامعه، حقوق بشر، و نيازهايى است كه امروزه همه آنانى كه به روندهاى مدرن آگاهند. اين گونه، بخش فزاينده اى از مردم هر كشور، مليت تازه اى در آن كشور پديد آورده اند كه زمينه ساز بسيارى از كشمكش ها و جنگ هاى داخلى در كشورهاى پيرامونى شده است. اين دو ملت در هر سرزمين نه زبان يكديگر را مى فهمند و نه همديگررا به رسميت مى شناسد. اين چگونگی نسخه جنگی پيش بينی پذير و تاريخی ميان اين دو ملت در هر يک از اين سرزمين هاست.

چنين مباد.
.......................................................
"ملت ابراهيم"، تعبيرى قرآنى است كه با معنايى كه ما امروزه از "ملت"، مراد مى كنيم تفاوت اساسى دارد. گفتمان " ملت" به معنايی که امروزه به کار می رود يکی از ساختکارهای غربيان است كه تاريخ چندانى ندارد.



Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway