گـُوبـــاره
 

Monday, November 29, 2010


بيچاره امامزاده طاهر! 



خاکسپاری نويسندگان و شاعران و نام‏آوران گستره فرهنگ و هنر در امامزاده‏ها رويداد تازه‏ای نيست، اما آنچه اين کار را در نگاه من ناشايسته و پرسش انگيز می‏نمايد اين است که چرا با گذشت بسی بیش از نيم سده از برپايی بناهای با شکوه غير دينی بر آرامگاه‏های برخی از بزرگان فرهنگ و هنر ايران چون فردوسی و خيام و سعدی و حافظ و ابوعلی سينا و نيز جنگاوران و کماندارانی چون نادرشاه افشار، هنوز پيکر گرانان نوانديشی چون شاملو و گلشيری و مختاری و پوينده بايد در امامزاده طاهر کرج بخاک سپرده شوند؟ آخر احمد شاملوی بی دين و خداگريز کجا و امامزاده طاهر کرجی که ای بسا سيد گدای دوره گردی ساده و روستايی بوده است. شاملويی که امامزاده‏ها را دکان‏ها و بندهايی می‏دانست که پای انسان را به بندگی اندر خود می‏دارند. به گفته خودش؛

"گوری ماند و نوحه ای
و انسان جاودانه پا در بند
به زندان بندگی اندربماند"

با اين حساب، چه شير پاک خورده‏ای شاملو را به همسايگی امامزاده طاهر برد؟ آيا با امامزاده طاهر دشمنی داشت يا با شاملو؟ مگر بانی کتاب کوچه نمی‏توانست در يکی از کوچه‏های مردمی مردگان بهشت زهرا آرام گيرد؟ زنده يادان مختاری و پوينده چه پيوندی با اين امامزاده می‏توانستند داشته باشند؟

هيچ فرهنگی سرپيچی از شيوه‏های رفتاری و کرداری خود را برنمی‏تابد و کسانی را که در زمان زنده بودن از پذيرش راه‏ها و رسم‏ها و هنجارهای آن فرهنگ سرباز می زنند، پس از مرگ در تور خود می اندازد و گور آنان را خودی می‏کند. چنين است که چرايی خاکسپاری اهل قلم در امامزاده‏ها را از اين ديدگاه بايد بررسيد. من اين چگونگی را بازتاب ايدئولوژی حاکم بر چرخه کردارهای اجتماعی می‏دانم. از اينروست که حکومت نيز با همه دشمنی‏ای که با کسانی چون شاملو و گلشيری و مختاری و پوينده و ديگر اهل قلم دارد، اجازه خاکسپاری آنان در امامزاده‏ها را می‏دهد. اگر چه برخی از اين بخاک خفتگان را اوباش همين حکومت خفه کرده باشند، اما باز خاکسپاری آنان در چنان جايی در بردارنده اين پيام است که حتی دشمنان اين آئين نيز پس از مرگ، نيازمند به پناهجويی در سايه بزرگان آنند. برروی سنگ مزار پروين اعتصامی که او را نيز در صحن معصومه در قم بخاک سپرده‏اند، می‏خوانيم که؛

صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
آدمی هرچه توانگر باشد
چون به اين نقطه رسد، مسکين است

البته ديری‏ست که روزگار ديگر شده است و اکنون صحن و سرای امامزاده طاهر جولانگاه جوانان شيک پوش و بی حجاب و بی نمازی‏ست که نه برای "طلب حاجت و مغفرت" از آن امامزاده "لازم‏التعظيم" که برای گلباران کردن مزار اهل قلم در آنجا گردهم می آيند و سرود می خوانند و دست افشانی می‏کنند و باز می‏گردند. بيچاره امامزاده طاهر!


چندی پيش خادم امامزاده مشهد اردهال گفته بود که سهراب سپهری را نبايد در اين "مکان شريف" بخاک می سپردند زيرا که اين کار، پای توريست‏های ناباب شهری را به امامزاده بازکرده است که تنها برای عکس گرفتن با سنگ قبر "آنمرحوم" به اينجا می آيند و آنقدر همت ندارند که وضويی بگيرند و بداخل حرم مطهر بيايند و طوافی هم بکنند.


Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway