گـُوبـــاره
 

Thursday, July 31, 2014


ذهنيت و زبان شفاهی 


گزارش اين سخنرانی را در اينــــجا بخوانيد. 




Post a Comment

Tuesday, July 29, 2014


کردارهای برآيشی، انسان و کشاورزی 


بخش ديگرِ دگرگونسازِ کشاورزی، پيدايش ورزش و ادبيات و هنر بود. انسان جنگل ‏زی، نيازی به ورزش نمی‏ داشت، زيرا که دوندگی روزمره، نايی در تن او برای ورزش برجا نمی ‏گذاشت. انسان در پرتو کشاورزی توانست که از چرخه روزمرگی رها شود و بتواند بی که نگران آب و نان خود باشد، به کار ديگری دست زند. آنچه کارِ فکری خوانده می ‏شود، برآيندی از کشاورزی ست که هم به پيدايش رشته ‏های کاری ديگری کشيده شد و در پايان به ويژه‏ کاری راه بُرد، و هم برای نخستين بار در تاريخ جانوران، تن های چاق و پر چربی پديد آورد. پيدايش ويژه کاری، يکی از برآيندهای بزرگ کشاورزی ست.





Post a Comment

Wednesday, July 23, 2014


بر فراز آشيانه هُدهُد 


از خود گذشتن و ايثار، در ميان جانوران کرداری برآيشی‏‌ست و زمينهه‌ای ژنتيک دارد. برخی از زيست‌شناسان اين چگونگی را در باره انسان نيز ناشی از بهره ژنتيک آن دانسته‌‏اند و از خود گذشتگی و ايثار و شهادت را از اين چشم‌انداز نگريسته‌‏اند. برخی نيز اساس اين‌گونه کردارهای انسانی را باورهای فرهنگی و آرمان‌های اجتماعی می‏‌دانند.



Post a Comment

Tuesday, July 15, 2014


يادداشت های شـــــبانه 


البته در این راستا، نقش نفت را در پیدایش این گروه ها و میدان دادن به آن ها نادیده نباید گرفت. در همه کشورهای جهان، افراد و گروه های آتشین خوی و ویرانگر و بُریده و رمیده از دایره خِرَد و منطق و بُرهان جود دارند و همین که زمینه تاریخی و اجتماعی بروزشان فرا رسد، وارد میدان ِ کارزار می شوند. اما پرسش اساسی این است که چرا مجموعه شرایط تاریخی و اجتماعی در خاورمیانه، تنها این افراد و گروه ها را میدان می دهد؟ 





Post a Comment

Monday, July 14, 2014


سرمايه داری ِ شرقی 


شيوه ساخت و پرداخت و فروش دستاوردهای اقتصادی برخی از کشورهای آسيايی مانند چين، روسيه، هند، سنگاپور و اندونزی، پيرو فرهنگ اقتصادی و بازرگانی نوينی ‏ست که با بررسی آن می‏ توان گفت که درآن پاره از جهان پديده تازه‏ ای بنام "سرمايه ‏داری شرقی" شکل گرفته است. اين گونه‏ ی تازه سرمايه داری تنها ويژه کشورهای آسيايی نيست و من تنها در برابر "سرمايه‏ داری غربی" که خاستگاه آن اروپای غربی ‏ست، آن را با اين نام می خوانم. مرادم اين است که با اين برابر نهی، نشان دهم که گونه تازه‏ ای از سرمايه داری دارد در جهان شکل می ‏گيرد که سرمايه داری دولتی نيست و يژگی‏ های سرمايه داری غربی را نيز ندارد. اين گونه ی تازه سرمايه داری اگر بماند، می ‏رود تا جهان را در چند دهه آينده، دستخوش بزرگترين دگرگونی ‏های اجتماعی و فرهنگی کند.

سرمايه ‏داری غربی، در بسترفرهنگ دموکراسی لُيبرالی شکل گرفته است. از اينرو سرمايه داری غربی با دموکراسی و حقوق بشر سر ستيز ندارد. البته اين سخن به معنای آن نيست که سرمايه ‏داران غربی دل خوشی از دموکراسی و حقوق بشر دارند، بلکه می‏ خواهم بگويم که ناگزير از پذيرش اين مفاهيم و بازتاب ‏های آن هاهستند. اين چگونگی سبب شده است که گروه ‏های دور از دايره قدرت، مانند؛ کارگران، زنان، کودکان، ناتوانان، مهاجران، پناهندگاه و کوچندگان، در کشورهايی که به شيوه دموکراسی غربی اداره می ‏شوند، بتوانند از راه ‏های قانونی، روزی و روزگار خود را اندکی بهبود بخشند. چنين است که در کشورهای دموکراتيک، کاربرد حق رای و راهبردهای قانونی، هماره اهرم ‏هايی در دست بينوايان و ناداران است تا جلوی خودکامگی سرمايه‏ داران تمام خواه گرفته شود. از اينرو، در ميدان مبارزه با سرمايه داری غربی، هماره روزنه اميدی باز است.

سرمايه ‏داری شرقی نه تنها با گفتمان ‏هايی چون؛ دموکراسی و حقوق بشر بيگانه است، بلکه با آن ‏ها سر ستيز دارد. اين سرمايه داری هيچ گونه بار اخلاقی و اجتماعی ندارد و ديو يک چشمی را می‏ ماند که تنها هدفش چنگ‏ اندازی بر بازارهای جهان در راستای سود بيشتر است. سرمايه داری شرقی، نه در برابر انسان تعهدی دارد و نه در برابر زيستبوم او. اين شيوه توليد در بيشتر کشورهايی که شکل گرفته است، بنيادی نطامی - امنيتی دارد و اقتصاد را در دست اندک گروهی خودی ِ بی فرهنگ، بی آرمان و بی وجدان می گذارد. سرمايه ‏داری شرقی، سرمايه ‏داری دولتی به گونه‏ ای که در در گذشته در اروپای شرقی وجود داشت، نيست، اما از بازوی نظامی حکومت بهره برداری ابزاری می‏ کند. در هرجای جهان که تاکنون اين شيوه اداره اقتصادی پديد آمده است، در اندک زمانی، سرمايه‏ های ملی به شيوه شگفتی برباد رفته ‏است و به فهرست دارايی خودی ‏ها افزوده شده است. اين چگونگی را کشورهای چين، روسيه، هندوستان، مصر و.... چرا راه دور برويم، در ايران خودمان نيز می ‏توان ديد.

بله، سرمايه داری شرقی از ديدگاه تاريخی و فرهنگی بس وحشی‏ تر، انسان ستيزتر و زيانمندتر از گونه غربی آن است. اقتصاد کشورهايی که با اين شيوه اداره می ‏شوند، هيچ روزنه اميدی برای آينده باز نمی ‏گذارد زيرا که نه انسان در فرهنگ آن هيچ جايی دارد و نه هيچ راه چاره ‏ای.




Post a Comment

Wednesday, July 09, 2014


کلـــنجار اهل دين با جُستاوردهای داروين  


تا کنون سه رويدادِ بزرگ در تاريخ ِاديان ابراهيمی، جهان بينی اين دين ها را با خطر روبرو کرده است. نخست بازيابی ِانديشه های فيلسوفانِ يونانی، به ويژه آثارِ ارسطو در سده های دوازدهم و سيزدهم ميلادی که خِرَدمداری و روشمندی آن ها، ردِ وحی و افسانه باوری بود. دوم رنسانس و پی آمدهای آن، به ويژه...

دنباله مقاله را در اينجا بخوانيد:


Post a Comment

Monday, July 07, 2014


زبـاله دانِ تاريخ 


اگر انگاره "زباله دانِ تاريخ"، جايگاهِ جغرافيايی داشته باشد، آن جايگاه بايد خاورميانه باشد، زيرا که در نيم سده گذشته، ده ها گروه و گرايش و جنبش و نهضتِ شورشی که ريشه در انديشه های واپسگرای هزاره های کهن دارند، از خاورميانه سربرآورده اند. اخوان المسلمين، فدائيان اسلام، حزب الله، طالبان، القاعده، مهدويون، الشباب، جهاديون، المهاجرون، داعش و گونه های چندی از مجاهدين و مجاهدون در کشورهای ايران و افغانستان و مصر و سومالی، سودان و عربستان.  آرمان همه اين گروه ها، باز پس زدن همه دستاوردهای انسان و بازگشت و بازگرداندن وی به جهان خشونت بارِ روزگاران کهن گذشته است.  

راستی، آنان که تاريخ را روند تکامل انسان و جهان می پندارند، کجايند؟ چرا کسی از آن ها درباره آنچه امروز در لبنان و مصر و ايران و عراق و سودان و سومالی و سوريه می گذرد، چيزی نمی گويد؟ کجا شد آن تاريخ  فردا سازی که قرار بود ما به آرمانشهر انسانی برساند؟  هـــان؟


Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway