گـُوبـــاره
 

Wednesday, October 22, 2014


ابمــان، دين و قدرت  


ایمان هرگاه که زمینه پیدا کند دین ساز می شود و دین ابزاری برای بدست آوردن قدرت. اهل ایمان مردمانی نرمخوی و خوشرفتارند، اما زمانی که دیندار می شوند، به راهنمایی دلسوزانه دیگران می پردازند و به آن ها رهنمودهای بشر دوستانه می دهند. البته اگر مومن دیندار به قدرت دست بیابد، راهنمایی ها و رهنمودهای دلسوزانه و برادرانه او، جای خود را به خط و نشان های مکتبی و حکم های حکومتی می دهند. 

هنگامی که مومن دیندار به حکومت می رسد، دیگر نه مومن است و نه دیندار. این سخن خمینی که؛ "اگر برای حفظ حکومت اسلامی لازم باشد، حتی امام زمان هم باید فدا شود."، نمادی از این چگونگی ست. مومن دیندار، به حکومت که می رسد، مومنان و دینداران دیگر را "عمله و اکره"ی خود می خواهد. 
این که گاه گفته می شود که گناهان اهل شریعت را به حساب اهل طریقت نگذارید، سخن ناروا و بیهوده ای ست، زیرا که اگر زمینه برای اهل طریقت نیز آماده باشد، بسیار زود، بساط شریعت خود را برپا می کنند و دام قدرت خواهی می گسترند.



Post a Comment

Monday, October 20, 2014


اقرار 



"من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان"
تا ز تو ياد کردمی، لولِ لولِ لول گشتمی



Post a Comment

Thursday, October 16, 2014


فرهنگ ِ گـفتگو 


کاربرد زبان در گره گشايی فرهنگی و سياسی، برآيندی از دروان روشنگری‏ ست که چون هنوز در فرهنگ ايرانی شکل نگرفته است، نمی توان آرزو داشت که ما نيز بتوانيم از راه گفتگو کشمکش‏ های سياسی و فرهنگی خود را حل کنيم. چنين است که ما هرگزنتوانسته‏ ايم که با گفتگو و گرفت و دادهای زبانی، گره ای از کلاف درهم گرفتاری‏‏ های تاريخی و اجتماعی خود بگشاييم. هرگاه و هرجا نيز که سخن از نشست و گردهمايی و گفتگو بوده است، همدلی و همزبانی بسيار زود به چند دلی و چند زبانی و پرخاش و ستيز و گريز و جدايی راه برده است. اين همه از آنروست که گفتگو،  تنها کاربرد زبان نيست و فرهنگ ويژه خود را دارد. فرهنگی که در آن "ديگری" جا دارد و انسان پنداشته می‏ شود. تنها در پرتو پذيرش اين پنداره است که انسان در گفتگو با ديگری، گاه خاموش می‏ شود و به او گوش فرا می‏ دهد و گاه با چشمداشت به سخنان وی، پنداره‏ ها و انگاره‏ های خود را بازنگری می‏ کند. يعنی که با شنيدن سخنان ديگری وآشنايی با چشم‏ انداز وی می‏ کوشد تا با دادن پاسخی آشتی‏ جويانه، پيوندی سازگار و بی‏ ستيز پديد آورد. تا زمانی که انسان ِخويشتنخواه و  خودکامه، جايی برای ديگری در ذهن خود باز نکند و ديگران را دارای حقوق انسانی نداند، هرگز نمی‏ تواند با کسی گفتگوی گره‏ گشا داشته باشد.
  
 زبان، هم رسانه ِ گرفت و داد انديشه و عاطفه است وهم ابزار آزار خود و ديگران. در فرهنگ گفتگو، گوينده و شنونده، انديشه و سخنان خود را آگاهانه ويرايش می‏ کنند تا از درشتی کردن و زخم زبان زدن به يکديگر بپرهيزند. چنين است که زبان در فرهنگ گفتگو، ابزاری هدفمند برای کشمکش زدايی و ستيزگريزی می‏شود. اما آنجا که اين فرهنگ نيست، گفتگو کردن درباره هر دشواری و گرفتاری، به نبرد زبانی برای هراساندن و کوبيدن و از ميدان بدرکردن کشيده می‏ شود.

 گره گشايی از راه گفتگو، پديده تازه‏ ای در تاريخ انسان است. پديده‏ ای که نياز به پيش‏ آيندهايی دارد که در فرهنگ ما پديد نيامده‏ است و شايد هرگز هم پديد نيايد. در فرهنگ‏ های پيش مدرن، زبان در هنگام گيروگرفتاری ميان دو تن، ابزاری برای ترساندن و سبک کردن و سرکوب و منکوب کردن و سرجای خود نشاندن بکار گرفته می‏ شود و در بسی بيش از بسياری از زمان‏ ها،  پيش‏ آيند زد و خورد با دست و پا و چنگ و دندان می‏ شود. اين چگونگی در آئين شهروندی مدرن، با کمک قانون از ميان رفته‏ است. امروزه آداب ادبِ ِشهروندی، از کوره در رفتن و پريدن به ديگران را برنمی‏ تابد و آن را نماد جانورخويی و جنگلی بودن انسان می‏ داند و آن را می‏ نکوهد.


Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway