گـُوبـــاره
 

Thursday, October 28, 2021


دروغ چــــرا؟ 


 پژوهش های روانشناسیک در نیم سده ی گذشته نشان داده است که دروغگویی یکی از ویژگی های رفتاری انساناست. اگرچه میانگینِ روزانه ی سخنان نادرستِ هر فرد، 16 تا 17 برآورد شده است، اما انسان توانایی گفتن 200 سخن دروغ در هر روز دارد.(1) این توانایی را امکانِ گفت و نوشتِ اینترنتی و شبکه های اجتماعی مانندِ فیسبوک، اینستاگرام و کلاب هاوس افزایش داده است. شاید این جستاورد که دروغگویی را به فهرست رفتارهای ثابتِ انسان افزوده است، برای همگان شگفتی آور باشد، اما برای فیلسوفان، انسان شناسان و بسیاری از پژوهندگانِ گستره ی روانشناسی اجتماعی تازگی ندارد. چهار سده پیش از میلاد مسیح، دیوژن، فیلسوف یونانی که دروغگویی را کارِ دیوان و ددان می پنداشت، هر روز با چراغ در کوچه های آتن در پی انسانی راستگو می گشت و نمی یافت.(2)

 

بسیاری از ایرانیان این دعای داریوش هخامنش را که سرزمین ایران را شّرِ تازشِ بیگانه و خشکسالی و دروغ در امان می خواهد، نشانه ای از وجود و فراگیری دروغ در سراسرِ تاریخ ایران دانسته اند. اما مگر ایران تافته ی جدابافته ای بوده و یا هست که مردمان اش دروغگوتر از دیگران باشند؟ این سخنِ داریوش، گواهی بر کهن ریشگیِ دروغ در گذار تاریخ است و بار معنایی اش این است که زیانِ دروغگویی، چیزی همسان و همسنگِ تازشِ بیگانگان و خشکسالی ست.  

 

دنباله در لینکِ زیر




Post a Comment

Tuesday, October 26, 2021


با عرض سلام و ادب و احترام، با افتخار...در کلاب هاوس 


 مُدریتور که خودش را "مدیراتور"، لاید یعنی مدیرِ آن اتاق در کلاب هاوس می خواند، پس از دعوت از من برای رفتن بروی صحنه گفت؛ "با عرض سلام و ادب و احترام، با افتخار شما را می شنویم!" در گفته اش اندکی درنگ کردم و به جمله اش اندیشیدم که چه گفت و چگونه گفت!

دوباره گفت: بفرمایید.

گفتم: درود برشما. جمله ی شما حواس مرا پرت کرد.

گفت: من که هنوز چیزی نگفته م.

گفتم: سلام و ادب و احترام را یکجا نمی شود عرض کرد. البته سلام را می شود عرض کرد، اگرچه در زبان فارسی می توان آن را بدون عرض کردن هم بکار برد. اما ادب، عرض کردنی نیست. داشتنی، نگه داشتنی و بجا آودنی ست. ادب، بمعنای مجموعه ای از هنجارهای اخلاق-بنیادِ رفتاری، آدابی دارد که بجا آوردنی ست و نه عرض کردنی.

احترام را هم نمی شود عرض کرد. احترام، گذاشتنی و بجاآوردنی ست.  احترام، برآیند کرداریِ باوری درباره ی کسی یا کسانی ست؛ یعنی ستودن کسی یا کسانی که ویژگی هایی شایسته ارجمندی و بزرگداشت دارد و یا دارند.

گفت:عجب!

گفتم: البته نیمه ی دوم جمله شما هم پرسش انگیز است. شما فرمودی: "با افتخار شما را می شنویم."  نخستین پرسش من این است که شما از کجا می دانی که سخنی که من تاکنون برزبان نیاورده ام، برای شما افتخار آمیز خواهد بود؟ شاید شرم آور باشد. دیگر آن که: "شما را می شنویم"، یعنی چه؟ شما می توانی مرا ببینی. (البته در کلاب هاوس نه) لابد می خواستی بگویی که "سخنِ" شما را می شنویم. انسان را می توان دید، اما نمی توان او را شنید. البته اگر خواهان شنیدنِ سخنِ کسی نیز باشیم، نمی توان گفت که صدای شما را می شنویم، زیرا که تن انسان صداهای گوناگونی دارد. از صدای تپش قلبِ او گرفته تا صدای خیزوریزِ خون در رگها، تا عطسه و سرفه و آه و ناله و صداهایی که گفتن ندارد. وانگهی، با لب و دهان نیز ده ها گونه صدا می توان تولید کرد.

سخن به اینجا که رسید. مدیراتور گفت: من شما را از اتاق انداختم بیرون، چون گویا حرفی برای گفتن نداشتی. البته من سخنانِ زیادی برای گفتن داشتم، اما چون مدیراتور میکروفون ام را بسته بود، دیگر صدایم به کسی نمی رسید.   

................

جمله ی “شما را می شنوم” باید از راه ترجمه از یکی از زبان های اروپایی به زبان فارسی راه یافته باشد. برای نمونه، در زبان انگلیسی جمله ی؛ I hear you، می تواند به خطا، به "شما را می شنوم"، برگردانده شده باشد. می گویم به خطا، زیرا که این جمله در زبانِ انگلیسی زمانی بکار گرفته می شود که کسی سخن خود را چند بار تکرار کند و شنونده ناچار شود که بگوید: “سخن شما را می شنوم”، یعنی که متوجه شدم، بس کن. ترجمه ی واژه به واژه ی این جمله به زبان فارسی می شود.: “شما را می شنوم“.



Post a Comment

Saturday, October 02, 2021


بمناسبت بزرگداشتِ احمــد کسـروی 


 احمد کسروی را نمی توان با چشمداشت به آثارش، در زُمزه ی اندیشمندان نوجو و نوخواه دانست. او با هیچ یک از دستاوردهای جهان مدرن، از دموکراسی، پارلمانتریسم، آئین شهروندی، حق مداری گرفته تا آزادی های فردی و اجتماعی سرِ سازگاری ندارد و اروپا را سرمشق مناسبی برای کشورهای دیگر نمی داند زیرا که به گمانِ او: "اروپا در تنگنایی گیر کرده اکه نه راه پیش دارد و نه راه پس."

کسروی نه تنها پنداره ی آزادی انسان را که باوری کانونی در نگرش مدرن است برنمی تابد، بلکه با جغرافیای خیالِ انسان مدرن که در آن از جن و پری خبری نیست، بیگانه است. او همچنین فرهنگ مدرن را مایه ی سامان ستیزی و آسایش زدایی و واپسگرایی می داند و به اهمیت قانون در شکل نهادینه و مدرن آن نیز پی نبرده بوده است.

دنباله در اینجا



Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway